کد مطلب:313764 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:314

نام و نسب ابوطالب جد قمر بنی هاشم
در نام ابوطالب علیه السلام و نسب او اختلاف كرده اند. در نام ابی طالب بعضی گفته اند نام او عمران است، و این روایتی به غایت ضعیف است، و بعضی گفته اند نام او كنیت او است، و احتجاج بر آن كرده اند، بلكه خط حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را یافته اند كه نوشته «علی بن ابوطالب علیهماالسلام» و این نیز محل بحث است، چه واو مشتبه می شود در خط كوفی به یاء، و یا آنكه امیرالمؤمنین علیه السلام چون نمی خواست كه نام او را بنویسند لهذا كنیت او را علم ساخته است.

و صحیح آنكه نام او عبدمناف است، و شعر عبدالمطلب علیه السلام صریح است در این معنا، چه در وصیت خود می گوید:



اوصیك یا عبدمناف بعدی

بواحد بعد أبیه فرد



و دیگر می گوید:



وصیت من كنیته بطالب

عبدمناف و هو ذو تجارب



و او پسر عبدالمطلب شیبه، و او را شیبةالحمد می خوانند، و او را عبدالمطلب گفتند از بهر آنكه عمش المطلب بن عبدمناف او را از مدینه آورد به مكه، و چون قریش او را دیدند گفتند: كه این كیست؟ المطلب گفت: عبد من است، او را خریده ام. روز دیگر جامه های خوب او را پوشانیده به مجلس پرسور بنی عبدمناف آورده، گفت: این برادرزاده ی من است، پسر هاشم پسر قریش است، به این جهت او را عبدالمطلب خواندند، و جلالت قدر او مشهور است.

و او پسر هاشم است، و نام هاشم عمرو است، و او را عمروالعلی خوانند، و هاشمش خواندند از بهر آنكه هشم ثرید در سالهای قحط از بهر قریش و حاجیان می كرد.



[ صفحه 13]



و او پسر عبدمناف است، و نام عبدمناف المغیرة بن قصی است.

و نام قصی زید است، و او را نیز مجمع می خوانند از بهر آنكه قبائل قریش را جمع كرد و در مكه فرود آورد، و قصی می گفتندش از بهر آنكه مادرش بعد از پدرش شوهری كرد از بنی عدوه، و همراه او از مكه برفت، و چون قصی در آن وقت طفل بود او را همراه خودش برد.

و نام پدر قصی كلاب بن مرة بن كعب بن لوی بن غالب بن فهد بن مالك بن النضر است، كه قریش همه از نصل النضرند.

و اقوال بسیار در جهت این تسمیه هست، اصح اینكه این قبیله به غایت قوی و مسلط بودند بر قبایل عرب، و در دریای جانوری است بغایت قوی و مسلط بر حیوانات دریا، او را قریش می خوانند، پس این قبیله را به نام او خواندند به این جهت.

و نام پدر النضر كنانة بن خزیمة بن مدركة - نام او عمرو است - بن الیاس بن نضر بن نزار بن معد بن عدنان است. در عدنان بحث است كه از نسل ابراهیم الخلیل علیه السلام می باشد، اما در عدد آباء از میان عدنان تا ابراهیم علیه السلام خلاف بسیار است و رسول صلی الله علیه و آله و سلم تا عدنان نسب شریف خود را خوانده و فرمود:

كذب النسابون.

و ابوطالب علیه السلام را چهار پسر بود: طالب، عقیل، جعفر و علی علیهم السلام و هر یكی از ایشان ده سال بزرگتر از دیگری بودند، چنانچه طالب از حضرت علی علیه السلام به سی سال بزرگتر بوده است، و طالب نسل نداشت. در آن وقت كه قریش به جنگ بدر آمده بودند او را به زور با خود آوردند و چون در راه گم شده لذا بعضی گفتند: خود را در دریا غرق كرد. [1] .

جناب ابوطالب علیه السلام را با حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم محبتی تمام بود، چندانكه هیچ گاه از تقویت و نصرت آن حضرت غفلت نداشت و از اشعار آن بزرگوار و اخبار ائمه ی اطهار علیهم السلام فهمیده می شود كه نبوت آن حضرت را تصدیق



[ صفحه 14]



داشته است. [2] .

مشركین به ابوطالب علیه السلام عرض كردند: برادرزاده ات هر چه بخواهد به او می دهیم، بگو از دعوت به توحید دست بردارد و به خدایان ما بد نگوید. آن جناب سخنان آنان را به حضرت رسانید، رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای عم گرامی، من از دعوت خود به توحید دست برنخواهم داشت؛ اگر بر جناب شما زحمت شده بفرمایید تا از حمایت شما بیرون آیم.

جناب ابوطالب علیه السلام از این بیان بسیار افسرده گشت و این اشعار را فرمود:



والله لن یصلوا الیك بجمعهم

حتی اوسد فی التراب دفینا



و دعتنی و زعمت انك ناصح

و لقد صدقت و كنت ثم أمینا



و عرضت دنیا قد علمت بأنه

من خیر أدیان البریة دینا



به خدا قسم، تا من زنده ام هرگز به تو دست نیابند. تو ناصح و صادق و امینی و دین تو بهترین ادیان است. فورا آمد و فرمایش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را به مشركین رسانید و فداكاری و یاری خود را اظهار داشت.


[1] ميراث اسلامي ايران، ص 20، ترجمه ي الجلالية في أنساب الطالبية، از انتشارات كتابخانه ي آيةالله العظمي مرعشي نجفي.

[2] رياض الأنساب و مجمع الأعقاب معروف به بحر الأنساب، ص 65، چاپ سنگي.